دل من خون شد از این غم تو کجایی؟ و ای کاش که این جمعه بیایی !
دل من تاب ندارد ،همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق دل سوخته ارباب ندارد .
تو کجایی؟
وتو انگار به قلبم بنویسی :
مگر این منجی دلسوز طرفدار ندارد که غریب است ؟ وعجیب است ...
که پس از قرن و هزاره هنوزهم که هنوز است دو چشمش به راه است
مگر سیصدواندی نفر از شیفتهگانش زیاد است
که گویند به اندازه ی یک بدر علمدار ندارد
و گویند چرااین همه مشتاق ولی اوسپهش یار ندارد!!!!
|
امتیاز مطلب : 110
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22